سلام دوست عزيز و خوبم سار گلم
از اينكه اومدي با قدمهاي مبارك خود روشني به دهكده عاشقان بخشيد ممنون و متشكرم.
خواهر گلم، من اين روزها مقداري احوالات خوشي نداشتم و از اينكه نتونستم جواب شما را زودتر بدم پوزش مي طلبم. آخه سردي هوا باعث شده كه مريضي بر من غالب شده. خدا همه مريضاي را شفا بده.
برويد تا بمانم
كه من از وطن جدايي
نه خدا نمي توانم
چو مجال تن شود طي
چو بريزدم رگ و پي
تو همان حكايت ني
شنوي ز استخوانم
شب غربت ارچه رنگين
ز بلور و نور و آذين
به چه كار آيدم اين
كه در او نه شادمانم؟
ز گدازه هاي آتش
شب و روز در كشاكش.
قربانت ـ فرهاد