عزيز تر از جان
يارا حقوق صحبت ياران نگاه دار
باهمرهان وفا كن و پيمان نگاه دار
در راه عشق گر برود جان ما چه باك
اي دل تو آن عزيز تر از جان نگاه دار
محتاج يك كرشمه ام اي مايه ي اميد
اين عشق را ز آفتت حرمان نگاه دار
ما با اميد صبح وصال تو زنده ايم
ما را ز هول اين شب هجران نگاه دار
مپسند يوسف من اسير برادران
پرواي پير كلبه ي احزان نگاه دار
بازم خيال زلف تو ره زد خداي را
چشم مرا ز خواب پريشان نگاه دار
اي دل اگر چه بي سر و سامان تر از تو نيست
چون سايه سر رها كن و سامان نگاه دار