• وبلاگ : رز زرد من
  • يادداشت : آواره
  • نظرات : 1 خصوصي ، 150 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    خواب و خيال

    نازنين آمد و دستي به دل ما زد و رفت

    پرده ي خلوت اينغمكده بالا زد و رفت

    كنج تنهايي ما را به خيالي خوش كرد

    خواب خورشيد به چشم شب يلدا زد و رفت

    درد بي عشقي ما ديد و دريغش آمد

    آتش شوق درين جان شكيبا زد و رفت

    خرمن سوخته ي ما به چه كارش مي خورد

    كه چو برق آمد و در خشك و تر ما زد و رفت

    رفت و از گريه ي توفاني ام انديشه نكرد

    چه دلي داشت خدايا كه به دريا زد و رفت

    بود آيا كه ز ديوانه ي خود ياد كند

    آن كه زنجير به پاي دل شيدا زد و رفت

    سايه آن چشم سيه با تو چه مي گفت كه دوش

    عقل فرياد برآورد و به صحرا زد و رفت