وبلاگ :
رز زرد من
يادداشت :
آواره
نظرات :
1
خصوصي ،
150
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
باران
فريدگارا
بگذار
دهان تو را ببوسم
غبار ستاره ها را از پلک فرشتگانت بروبم
کف خانه ات را
با دمب بريده ي شيطان جارو کنم
متولد شدم
در مرز نازک نيستي
سگ هاي شما
از دهان فرشتگان دو رو نجاتم دادند.
پروردگارا
نه درخت گيلاس،نه شراب به
از سز اشتباهي
آتش را
به نطفه هاي فرشته يي آميختي
و مرا آفريدي.
اما تو به من نفس بخشيدي عشق من!
دهانم را تو گشودي
و بال مرا که نازک و پرپري بود
تو به پولادي از حرير
مبدل کردي.
سپاسگزارم خداي من
خنده را
براي دهان او
او را
به خاطر من
و مرا
به نيت گم شدن آفريدي.