• وبلاگ : رز زرد من
  • يادداشت : آواره
  • نظرات : 1 خصوصي ، 150 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    + ماني 

    از اون روزا كه اجساد زير غبار نبودن

    گنجيشكاي تو ايوون فكر فرار نبودن

    از اون روزاي معصوم روزاي خوب بازي

    روزاي آبي عشق روزاي بي نيازي

    + ماني 

    از اون روزا تا امروز يه عمره كه ميگردم

    دنبال اون كسي كه اون روزا گم كردم

    + paeezan 
    salam golam.chetori?khoobi? delam tang shode bood vasat.vaghean sharmandatamke dir miam pishet1be khoda gereftaram ama hamishe be yade doostane goli mesle to hastam...boos boos
    salam golam.chetori?khoobi? delam tang shode bood vasat.vaghean sharmandatamke dir miam pishet1be khoda gereftaram ama hamishe be yade doostane goli mesle to hastam...boos boos
    سلام اميدوارم شمع وجودت هميشه روشن باشه موفق باشي منتظر حضور سبزت هستم
    + ماني 

    ستاره آي ستاره .... خبر سازي دوباره ...

    هنوزم ناز اشكات ... سرو ته نواره ..

    هنوز در دو ماهي .. شفاي اين دياره ...

    ببين شيرين از اين زمين بيزاره ... تن فرهاد سنگ مزار نداره

    آخه گوش كن ستاره آي ستاره .. دل عاشق خريداري نداره

    من و تو بايد از آرش قصه ياد بگيريم واسه زنده شدن تنها بايد با هم بميريم

    بيا هندوي اين در هم شكسته معبدم باش تمام لحظه رو بشناس اگر چه ديره ديره

    ببين شيرين از اين زمين بيزاره ... تن فرهاد سنگ مزار نداره

    آخه گوش كن ستاره آي ستاره .. دل عاشق خريداري نداره

    هنوزم گرگ قصه به دنبال شكاره

    هنوز عصراي جمعه چه باروني مي باره

    هنوز قاصدك خوب خبر بد مياره

    ببين شيرين از اين زمين بيزاره ... تن فرهاد سنگ مزار نداره

    آخه گوش كن ستاره آي ستاره .. دل عاشق خريداري نداره

    ستاره آي ستاره

    سلام گل قشنگ مننننن****** خوبي .....دلم برات تنگ شده بود

    پاييز

    شب هاي ملال آور پاييز است

    هنگام غزل هاي غم انگيز است

    گويي همه غم هاي جهان امشب

    در زاري اين بارش يكريز است

    اي مرغ سحر ناله به دل بشكن

    هنگامه ي آواز شباويز است

    دورست ازين باغ خزان خورده

    آن باد فرح بخش كه گلبيز است

    ساقي سبك آن رطل گران پيش آر

    كاين عمر گران مايه سبك خيز است

    خاكستر خاموش مبين ما را

    باز آ كه هنوز آتش ما تيز است

    اين دست كه در گردن ما كردند

    هش دار كه با دشنه ي خونريز است

    برخيز و بزن بر دف رسوايي

    فسقي كه در اين پرده ي پرهيز است

    سهل است كه با سايه نياميزند

    ماييم و همين غم كه خوش آميز است

    من الان تو كليسا دارم با وارطان براي تو دعا مي كنم.كشيشه ميگه آ ي مگه او هنوز قبول نشده.ميگم نه پدر مقدس .اون ميگه آي اون هميشه شيطون بود.وارطان ميگه آره بوا براش دعا كن .كشيشه ميگه باشه پسرم يه قليون بكشم مي رم براش دعا مي كنم.بي ادب به ما هم ميگه بفرما قليون.

    قبول مي شي ميدونم.

    قبول مي شي ميدونم.

    قبول مي شي ميدونم.

    قبول مي شي ميدونم.

    قبول مي شي ميدونم.

    قبول مي شي ميدونم.

    قبول مي شي ميدونم.

    قبول مي شي ميدونم.

    هست اي ساقي

    شكوه جام جهان بين شكست اي ساقي

    نماند جز من و چشم تو مست اي ساقي

    من شكسته سبو چاره از كجا جويم

    كه سنگ فتنه سر خم شكست اي ساقي

    صفاي خاطر دردي كشان ببين كه هنوز

    ز داشت نكشيدند دست اي ساق ي

    ز رنگ خون دل ما كه آب روي تو بود

    چه نقش ها كه به دل مي نشست اي ساقي

    درين دو دم مددي كن مگر كه برگذريم

    به سر بلندي ازين دير پست اي ساقي

    شبي كه ساغرت از مي پر است و وقت خوش است

    بزن به شادي اين غم پرست اي ساق ي

    چه خون كه مي رود اينجا ز پاي خسته هنوز

    مگو كه مرد رهي نيست ، هست اي ساقي

    روا مدار كه پيوسته دل شكسته بود

    دلي كه سايه به زلف تو بست اي ساقي

    هميشه بهار

    گذشتم از تو كه اي گل چو عمر من گذراني

    چه گويمت كه به باغ بهشت گم شده ماني

    به دور چشم تو هر چند داد دل نستاندم

    برو كه كام دل از دور آسمان بستاني

    گذشتم به جگر داغ عشق و از تو گذشتم

    به كام من كه نماندي به كام خويش بماني

    بهار عمر مرا گر خزان رسيد تو خوش باش

    كه چون هميشه بهار ايمن از گزند خزاني

    تو را چه غم كه سوي پايمال عشق تو گردد

    كه بر عزاي عزيزان سمند شوق براني

    چگونه خوار گذاري مرا كه جان عزيزي

    چگونه پير سندي مرا كه بخت جواني

    كنون غبار غم برفشان ز چهره كه فردا

    چه سود اشك ندامت كه بر سرم بفشاني

    چه سال ها كه به پاي تو شاخ گل بنشستم

    كه بشكفي و گلي پيش روي من بنشاني

    تو غنچه بودي و من عندليب باغ تو بودم

    كنون به خواري ام اي گلبن شكفته چه راني

    به پاس عشق ز بد عهدي ات گذشتم و دانم

    هنوز ذوق گذشت و صفاي عشق نداني

    چه خارها كه ز حسرت شكست در دل ريشم

    چو ديدمت كه چو گل سر به سينه ي دگراني

    خوشا به پاي تو سر سودنم چو شاهد مهتاب

    ولي تو سايه براني ز خود كه سرو راني

    بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.20.بيست.ميشي؟

    آره؟

    ديروز

    يك زن رشتي را در حالي كه در پارك

    ورزش مي كرد دزديدند.

    لب خاموش

    امشب به قصه ي دل من گوش مي كني

    فردا مرا چو قصه فراموش مي كني

    اين در هميشه در صدف روزگار نيست

    مي گويمت ولي توكجا گوش مي كني

    دستم نمي رسد كه در آغوش گيرمت

    اي ماه با كه دست در آغوش مي كني

    در ساغر تو چيست كه با جرعه ي نخست

    هشيار و مست را همه مدهوش مي كني

    مي جوش مي زند به دل خم بيا ببين

    يادي اگر ز خون سياووش مي كني

    گر گوش مي كني سخني خوش بگويمت

    بهتر ز گوهري كه تو در گوش مي كني

    جام جهان ز خون دل عاشقان پر است

    حرمت نگاه دار اگرش نوش مي كني

    سايه چو شمع شعله در افكنده اي به جمع

    زين داستان كه با لب خاموش مي كني

     <      1   2   3   4   5    >>    >